بنام پروردگار حی و توانا
باورم کن نه خودش موند نه خاطره هاش تنها چیزی که مونده جای خالیشه قصه دنباله دار رفتنش هنوز شبا مثل یه ستاره از ذهنم رد میشه دلخوشیامو زیر پاش گذاشت و گذشت حالا فقط منم، من بی انگیزه کسی که دنیای من بوده یه روز نبودنش داره دنیامو بهم میریزه باورکنم یا نکنم قلبموجا گذاشت و رفت طفلکی دل سادمو تو غم تنها گذاشت و رفت هنوز هاج و واجم که چه جوری شد هر کاری کردم که از پیشم نره نمی دونستم که از این فاصله ها از این جدایی داره لذت می بره اونکه می گفت مثل منه از جنس منه نمیدونستم دلش اینقدر از سنگه چقدر به خودم دروغی می گفتم الان هر جا باشه واسه من دلتنگه باورکنم یا نکنم قلبموجا گذاشت و رفت طفلکی دل سادمو تو غم تنها گذاشت و رفت نمیشه نه امشب که هر شب که حالم خرابه یه جزیره ام که دورم یه دریا سرابه من عادت نکردم به شبهای سردم به اینکه نباشی من عادت نکردم قسم خورده بودم اگه از توجدا شم دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه که فکرت نباشم نه دیروز و نه امروز و نه فردا همیشه نمیشه چقدر قصه گفتم که دریا بخوابه چقدر گریه کردم نفهمم سرابه نفهمم کجامو نفهمم کجایی چقدر با تو بودم تو عین جدایی قسم خورده بودم اگه از توجدا شم دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه که فکرت نباشم نه دیروز و نه امروز و نه فردا همیشه نمیشه تو حتی جای تو فکر و خیالت شبا میاد پیشم با اینکه تو دوری از من بازم دلواپست میشم آخه عمری که بی تو بگذره چرا ثانیه هاشو بشمرم من بدون تو از تموم لحظه هاش بی زارم بدون من پر کشیدی آتیش کشیدی به بال من یادمه وقتی رفتی دلت نسوخت به حال من تو حتی سر برنگردوندی ببینی که روحم بی توداره پرپر میشه قبل تو دلم از این دنیا خون بود بعد تو از اونم بدتر میشه خدا می دونه تنها کسم بودی و بعد تو چقدر دلم باید تنها شه دنیایی که توش کنارم نباشی نباشی می خوام دنیا نباشه یادته صدبار دلم می خواست برم اینبارم یکیش ولی اینقدفعه جدی جدی می رم بدون حرف پیش پیش تو بدون یا نبودن مگه فرقی هم داره تازه وقتی رفتم اونوقت می فهمی دنیات یه چیزی کم داره یادته همش بهم می گفتی که فراموش کردن خیلی آسونه حالا بشین و تماشا کن از تو دیگه هیچی توخاطرم نمی مونه هرچی بینمون بود تمومه دیگه شونه هات جای من نیست توی مسیر سرنوشتت از این به بعد رد پای من نیست خوب منوبه خاطرت بسپار این منی که روبروته تماشا کن رفتن کسی و که بعد رفتنش دیدنت آرزوته تو خودت و به خواب زدی ونمیتونم از این خواب زمستونی بیدارت کنم تو بزرگترین اشتباه زندگیم بودی و نمی خوام دیگه تکرارش کنم دوست دارم من توی زندگیتم ولی نقشی ندارم اصلا تو نشنیده گرفتی هر چی که شنیدی از من بود و نبودم انگار دیگه فرقی برات نداره اینهمه بی خیالیت داره حرصم و در میاره تکلیف عشقمون و بهم بگوکه بدونم باشم نباشم بمونم یا نمونم می ترسم که بفهمم هیچ عشقی بهم نداری یا اینکه کنج قلبت هیچ جایی واسم نزاری من توی زندگیتم ولی دوست دارم منه بیچاره مگه دلم تو دنیا جزتو کسی و داره کجای زندگیتم یه رهگذر تو خوابت یه موجوده اضافی توی اکثر خاطراتت می بینی دارم می میرم و هیچ کاری باهام نداری تو با غرور بی جات داری حرصم و در میاری نرو توفقط می خوای بری ، بری هر جایی شده رد پاهات توی برف چه تماشایی شده قدمای اولت یه کم آهسته تره تودلم گفتم خدا یعنی میشه که نره اینا تقصیر تونیست من یه کم کهنه شدم منه پیر و نخ نما منه بیزار از خودم وسطا راهی و توی این هوای سرد تو دلم گفتم چرا به عقب نگاه نکرد نرو نرو که دلم همش می گیره از من سراغ تو رو نرو نرو که دلم همش می گیره از من سراغ تو رو بعد اون ندیدمت چقدر داد زدم نه به گوشت نرسید هر چی فریاد زدم مات و مبهوتم هنوز چه سرانجام بدی توی دفتر سیاه و واسه من ورق زدی حباب به کجای آسمون خیره شدی که غرورت داره کورت می کنه این که آینده اتو می بینی همش از گذشتت داره دورت می کنه اینکه یادت بره کی بودی قدیم ممکنه هر کسی و پس بزنه یه حباب گنده می ترسه همش نکنه کسی بهش دست بزنه یادته آرزو می کردی یه روز تو خیابون آدما بشناسنت چه دری به تخته خورده که الان عینک دودی زدی نشناسنت اون کلاه لبه دار گنده رو می کشی روی سرت نشناسنت ترست از اینه بفهمن که همش یه نمایش واسه دیده شدنه یه ستاره است که به خاطر غرور تا فراموش میشه سوسو می زنه بیا فکرکن که چرا چی شد الان تو رو هر جا می ری می شناسنو از اضافه دلایی که شکست فرش زیر پات می ندازنو تو که این مسیر سخت و اومدی که هنوزم خستگیش توتنته هر چی گفتم با تموم تلخیاش یه تلنگر واسه بودنته نمی زارم خسته شی غماتو بزار از کنارم برو سراسر غروب و غم و غربتم تلاش توبی فایده است قبل تو زمونه به زانو درآوردتم تو محتاج یک لحظه آرامشی دیگه خستگیهاتو هاشا نکن میخوام عمر این لحظه هام کم نشه برو این غروبو تماشا نکن نمی زارم از بودنم خسته شی بیا این تو این جاده پاشو برو اگه ریشه هام پیر و کهنه است ولی نمی زارم از هم بپاشه تو رو نزار این زمونه شکستت بده نمیخوام که تسلیم تقدیر شی من و مرگ من سرنوشت منه نمیخوام که پای دلم پیر شی یه جور از کنارم برو تا بگن ، بگن یارت از سنگه و دل نداشت تشکر نکن بابت رفتنت برو این فداکاری قابل نداشت کی جای من اومده گذشتن از جلوی چشمام دارن رد میشن آهسته تو رویام تو رومی بینم یه رویای پر از غصه با چشمای پر از اشکم بهت راهو نشون دادم خودم بهت گفتم برو اما به پاهای تو اوفتادم تو آسون رد شدی رفتی تو کوران غم و سختی منم رفتم پی کارم توهم دنبال خوشبختی کی توی قلبت جای من اومد اسممو از تو خاطر تو برد کی بوده اینقدر ، اینقده راحت باعثش بود که خاطراتمون مرد چی شده حالا که از این دنیا زندگی رو بدون من می خوای چه جوری میشه چه جوری می تونی ، میتونی با خودت کنار بیای یه جوری ریشه هام خشکید که انگار کار پاییزه خرون رفتنت انگار داره برگاشو می ریزه یه جوری گریه می کردم که بارون بینشون گم بود کاش این رویا از آغازش فقط خواب و توهم بود کی توی قلبت جای من اومد اسممو از تو خاطر تو برد کی بوده اینقدر ، اینقده راحت باعثش بود که خاطراتمون مرد چی شده حالا که از این دنیا زندگی رو بدون من می خوای چه جوری میشه چه جوری می تونی ، میتونی با خودت کنار بیای بخند هوس کردم بازم امشب زیر بارون توی خیابون بیادت اشک بریزم طبق معمول همیشه آخه وقتی بارون میاد روصورت یه عاشق مثل من حتی فرق اشک و بارون دیگه معلوم نمیشه امشب چشای من مثل ابرای بهاره نخند به حال من که حالم گریه داره چرا گریه ام نمیتونه رو تو تاثیری بزاره اره بخند بخند که حالم خنده داره این عشق یک طرفه من رو کشونده تو خیابونا نمیخوام تویاین خلوت کسی دور و برم باشه نه پلکام روی هم میرن نه دستمی کشم از گریه نه میخوام بند بیاد بارون نه چتری رو سرم باشه امشب چشای من مثل ابرای بهاره نخند به حال من که حالم گریه داره چرا گریه ام نمیتونه رو تو تاثیری بزاره اره بخند بخند که حالم خنده داره تنهایی همون لحظه همون موقع با اون احوال خیلی بد درست وقتی که می رفتی دلم شور تو رومی زد همون وقت که تورو داشتم یهو از دست می دادم از اون شب به خودم هر شب چقدر لعنت فرستادم چهکاری بود که من کردم تو رو سوزوندم از ریشه این آتیشه همون روزه که دامن گیرمن میشه رفتی که تنها بمونم با خودم هیزم آتیش تنهایی شدم باعث اون همه تنهایی منم عاقبت باید که تنها می شدم توی این خونه متروک دلم جون می ده می میره شباشم بی ستاره است و غروباشم نفس گیره به توبد کردم و الان ببین عاقبتم اینه که تنهام و دل تنگم دیگه ساکت نمیشینه به تو بد کردم اون روزا که عشقت رونفهمیدم که هر کاری باهات کردم دارم تاوانشو می دم رفتی که تنها بمونم با خودم هیزم آتیش تنهایی شدم باعث اون همه تنهایی منم عاقبت باید که تنها می شدم توکه می دونی توکه می دونی همه عمرمو اونجا گذاشتمو رفتم توکه می دونی به جز آغوش تو جایی نداشتمو رفتم اگه رفتمو تو سراغمو نمی گیری هنوزم که هنوزه اگه به جز خودم کسی نیست که دلش برای من بسوزه نه نمیدونی آخه همه غمامو به تو نگفتم نه نمیدونی آخه نخواستم از چشم توبیفتم نه نمیگفتم آخه تحمل غم منو نداری نه نمیگفتم آخه می ترسیدم بری تنهام بزاری بگو فهمیدی وقتی می رفتم نگرون خودم نبودم غم اینده ات بدجوری نشسته بود توی همه وجودم اگه تصویری که ازم توی ذهنت بود خرابش کردم به خاطر خودت دیگه ازم نخواه که پیش تو برگردم نه نمیدونی آخه همه غمامو به تو نگفتم نه نمیدونی آخه نخواستم از چشم توبیفتم نه نمیگفتم آخه تحمل غم منو نداری نه نمیگفتم آخه می ترسیدم بری تنهام بزاری
بالای صفحه |